روزه کله گنجشکی

روزه کله گنجشکی

کودکی که هنوز به حد تکلیف نرسیده بود وسحر همراه خانواده بیدار می شد وسحری می خورد وودلش می خواست روزه بگیرد ولی طاقت نمی آورد ومعمولا در نزدیکی های ظهر روزه خود را می شکست ومقدار کمی غذا می خورد  ودوباره تا افطار چیزی نمی خورد ،شهرت داشت که روزه کله بِجِکو kalla-bejeku  (کله گنجشکی)گرفته است.

افطار

افطار

پیش از افطار وپس از ادذان مغرب به مسجد می رفتند ودر نماز جماعت شرکت می کردند .نماز که تمام می شد به منازل خود رفته ودر ابتدا آب گروم افطار می کردند.در گذشته که از زلیبی(زولبیا) وبامیه خبری نبود به جای آن از خرما وانجیر ومویز استفاده می شد.

اگر تابستان بود با شیره انگور وبرف هایی که از برفدان کوهه بش آورده می شد،برف وشیره درست می کردند تا عطش خود را فرو بنشانند.خوراک افطاری معمولا ساده بود  وغذای مقوی برای سحری تدارک می دیدند.روزه­ی خود را باغذاهایی هم چون تیلیت ماست وکشک،آب باقاله،لور،اشکنه وچنگال ملخ باز می کردند. البته خانواده های متمول از غذاهای بهتری بهره مند بودند.درضمن متولیان موقوفاتی هم بودند که بعضا در سراسر ماه رمضان افطاری وسحری می دادند واز افراد محلات مختلف دعوت به عمل می آمد.متولیان موقوفات جزیی،به همان سه شب قدر اکتفا می کردند.

رمضان در فرهنگ مردم استهبان

رمضان در فرهنگ مردم استهبان

از گذشته دور مردم استهبان متدین وبه دیانت نامور بوده اندوفرایض دینی خود را به نحو احسن انجام می داده اندوحتی به پیشواز آن می رفته اند وبا عشق وعلاقه آمادگی خود را برای برگزاری هرچه بهتر آن اعلام می داشته اند.

آن چه درپی می آید مربوط به سی –چهل سال پیش است.گرچه برخی از این مراسم منسوخ شده ولی هنوز بسیاری از آنها به قوت خود باقی است.