«انسانیت»
تو باید جاودانگی خودت را در جای دیگری نشان بدهی،
و آن جا «انسانیت» است!
"فریدون مشیری"
تو باید جاودانگی خودت را در جای دیگری نشان بدهی،
و آن جا «انسانیت» است!
"فریدون مشیری"
به گزارش پیام زینب (س) به نقل از چارقد - «سیدهزهرا حسینی»، عضو هیئت مدیرهی انجمن شعر و ادب ادارهی فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان رشت و دبیر انجمن شعر و ادب بسیج استان گیلان است. سالهای متمادی است که در عرصهی شعر حضور دارد و آنها که اندکی با شعر آیینی دمخور هستند، بیگمان چند غزلی از او را بهخاطر دارند.
مجموعه شعر «یک شاخه شعر و یک بیت گل سرخ» را انتشارات بلور منتشر کرده و حالا حسینی منتظر است «از چشم سیاه من غزل مینوشی»اش را انتشارات تکا به بازار عرضه کند.
اگر دفترخاطرات طراوت پر از ردپای دقایق نبود
اگر ذهن آیینه خالی نبود
اگر عادت عابران بی خیالی نبود
اگر گوش سنگین این کوچه ها
فقط یه نفس می توانست یکریز
شبی چشمهای درشت توراجای شبنم ببارد
اگر ردپای نگاه تورا باد و باران
اگر قلک کودکی لحظه هارا پس اندازمی کرد
اگر اسمان سفره ی هفت رنگ دلش رابرای کسی بازمی کرد
و می شدبه رسم امانت
گلی رابه دست زمین بسپریم
و ازاسمان پس بگیریم
اگرخاک کافر نبود
و روی حقیقت نمی ریخت
اگر ساعت اسمان دورباطل نمی زد
اگر کوهها کر نبودند
اگر آبها تر نبودند
اگر باد می ایستاد
اگرحرفهای دلم بی اگر بود
اگرفرصت چشم من بیشتر بود
اگرمی توانستم ازخاک یه دسته لبخند پرپر بچینم
تورامی توانستم ای دور از دور یک بار ببینم
به دیدارم بیا هر شب،
در این تنهایی تنها و تاریک خدا مانند،
دلم تنگ است.
بیا ای روشن، ای روشن تر از لبخند.
شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهیها.
دلم تنگ است.