تا چشمم میاد گرم بشه کله ام را می کشی

زمان عملیات که می شد، اکیپ های پزشکی به شکل اضطراری از شهرهای مختلف به مناطق جنگی اعزام می شدند. همزمان با عملیات کربلای 8 بود که من هم همراه یکی از این اکیپ ها به کرمانشاه اعزام شدم. مرکز درمانی که ما در آن مستقر شدیم ،چهار اتاق عمل داشت که همه آن ها در زمان عملیات ، همزمان فعال می شدند.تعداد اتاق عمل و تیم های جراحی و بیهوشی محدود بود، اما انتقال انبوه مجروحان به این مرکز قطع نمی شد . مجروحان باید در راهروی اتاق عمل ،انتظار می کشیدند تا نوبت به جراحی آن ها برسد.
نجاری که سوسنگرد را نجات داد+عکس
نجاری که سوسنگرد را نجات داد+عکس
فتح الله همتی پیرامون خاطرات خود از سالهای دفاع مقدس میگوید: با حمله عراق به همراه یکی دو نفر از بچه های کارگاه خودمان را به اهواز رسانیدم، در خط و پشت خط نیز بر سر زبانها افتاد و معروف شدم به دایی همتی جبهه ها.
ای دختر وطن
متن شعر پروانه نجاتی موسس انجمن شعرفارس در یادواره شهدای زن فارس:
ای دختر وطن
حوای سرزمین من
وقتی که بشکند
برنده مثل جرأت شمشیر می شود
يادنامهاي از شهيد عزيز حسن پناري (رفيعيان)
يادنامهاي از شهيد عزيز حسن پناري (رفيعيان)
بار ديگر گوشهي چشمي انداز به مستان، كه چگونه در وادي پريشاني به دنبال يارند و از فراق، ناله سر ميدهند. «حسن» نيز سرخوش عشق بود و هم دومين قرباني ره عشق.
يادنامهاي از شهيد عزيز احمد زكي پور
يادنامهاي از شهيد عزيز احمد زكي پور
ز دست ساقي تمّناي جام كرد؛ او كه مخمور يك جرعه مي ناب بود …
درود بر خانوادهي معظم شهدا
درود بر خانوادهي معظم شهدا كه چنين فرزنداني در دامان خويش پروراندند و آنان را اسماعيل وار قرباني اسلام و خط ابراهيم زمان نمودند.