شميم بهاري در كوچههاي روستا پيچيد و فضاي خانه را عطرآگين نمود و «حسن»
تولد يافت. همان پسري كه چهرهي مهربانش، آرامش دل مادر بود و بسيار متين و
خوش برخورد. خواندن نماز اول وقت برايش خيلي مهم بود. آيهي 118 سوره بقره
را قبل از خواب ميخواند تا صبح زود براي نماز بيدار شود. از دروغ گفتن و
غيبت كردن بيزار بود و خانواده را نيز به اين امر سفارش ميكرد. مسألهاي
كه او را آزار ميداد بدحجابي بود؛ چنانچه نامحرمي در خانه بود هيچگاه وارد
نميشد.
+ نوشته شده در پنجشنبه بیست و چهارم اسفند ۱۳۹۱ ساعت 22:3 توسط saba
|
کوله بارم بر دوش، سفری باید رفت،
سفری بی همراه،
گم شدن تا ته تنهایی محض،
یار تنهایی من با من گفت:
هر کجا لرزیدی،
از سفرترسیدی،
تو بگو، از ته دل
من خدا را دارم....
سلام گرمي دارم به همه ي دوست داران ايران وشهرهاي زيبايي اين ديار سرسبز من از يه شهر كوچيك توي اين ايران آباد درخدمت شمادوستان هستم اميدوارم كه درراه شناساندن استهبان زيبا موفق باشم وبتوانم از اين طريق به شهرم خدمت كنم.