من از عهد آدم تو را دوست دارم
من از عهد آدم تو را دوست دارم
من از عهد
آدم تو را دوست دارم
از آغاز عالم تو را دوست دارم
چه شبها
من و آسمان تا دم صبح
سرودیم نمنم، تو را دوست دارم
نه خطی، نه
خالی! نه خواب و خیالی
من ای حس مبهم تو را دوست دارم
سلامی
صمیمیتر از غم ندیدم
به اندازهی غم تو را دوست دارم
بیا تا صدا
از دل سنگ خیزد
بگوییم با هم: تو را دوست دارم
جهان یک
دهان شد همآواز با ما
تو را دوست دارم، تو را دوست دارم
+ نوشته شده در پنجشنبه هجدهم آبان ۱۳۹۱ ساعت 14:47 توسط saba
|